آماتورها
دونالد بارتلمی
ترجمه: روحی افسر
"مدتها بود بعضی از ماها دوستمون کلبی رو به خاطر رفتاری که در پیش گرفته بود تهدید میکردیم. و حالا که دیگه از حد گذرانده بود تصمیم گرفتیم دارش بزنیم. کلبی اعتراض کرد که صرف اینکه از حد گذرونده (انکار نمیکرد که از حد گذرونده) دلیل نمیشه به دار آویخته بشه. کلبی گفت از حد گذراندن کاری یه که همه بعضی وقتها مرتکبش میشن. ما به این استدلال چندان توجهی نکردیم. از کلبی پرسیدیم که دوست داره موقع دار زدنش چه نوع آهنگی نواخته بشه. گفت که باید دربارهش فکر کنه و ..."
پنجمین کتاب دونالد بارتلمی نویسندهی شهیر آمریکایی که بعضی منتقدان بهترین و نخستین داستانهای پست مدرن را به او نسبت میدهند با ترجمهی روحی افسر، انتشار یافته. این کتاب شامل بیست داستان کوتاه است که در 165 صفحه توسط موسسهی انتشاراتی کلاغ سفید در سال 83 روانهی بازار کتاب شده است.
هرچند بارتلمی، 10 مجموعه داستان و چهار رمان و چندین اثر غیرداستانی را در طول حیات 58 سالهاش و قبل از آنکه سرطان از پای درآوردش در آمریکا به رشته تحریر درآورده بود اما در ایران عمدتا تک داستانهای کوتاهش در مجلات ادبی به چاپ رسیده و تمام آثارش به فارسی ترجمه نشده است.
اما در مجموعه داستان آماتورها، بیست داستان کوتاه با میانگین هر داستان حدود هفت صفحه، با این نامها ترجمه شده است: کار ما و اینکه چرا به این کار مشغولیم، زخم، خیابان شصت و یک غربی شماره 110، بعضی از ما دوستمان کلبی را تهدید میکردیم، مدرسه، در آغوش گرفتنی استثنایی، من یک شهر کوچک خریدم، توافق نامه، گروهبان، بعدش چی، زن اسیر، و بعد، خارپشتها در دانشگاه، تجربهی آموزشی، کشف، ربکا، معرف، عضو جدید، توبه شجاعت ونسان ون گوکی و در آخر عصر مکانیکی.
دونالد بارتلمی، هم آغازگر راه جدید در ادبیات داستانی (اواخر قرن بیستم) ابتدا آمریکا و سپس دنیا بود.
نگرش نو که در تمام بیست داستان ترجمه شده در آماتورها شاهدش هستیم. یک راوی قهار که در داستان کار ما و اینکه چرا به این کار مشغولیم، کارگر - یک چاپخانه است که به دقیقترین شکل ممکن فضای کار در آن جا را برای خواننده در کوتاهترین زمان ممکن تصویرسازی میکند و در زخم، مانند یک نمایشنامه صحنههایی در مقابل دیدگان خواننده مجسم میکند که بعد از زخمی شدن یک گاو باز روی میدهد و در داستان کوتاه من یک شهر کوچک خریدم به جلد سرمایهداری درمیآید که با خرید یک شهر درصدد برمیآید که ایفاگر نقش خدا باشد و به این منظور ابتدا خانههای مردم را خراب میکند و آنان را در هتلی اسکان میدهد که هیچگاه قادر نبودند به دلیل قیمت زیاد هتل گالوز در آن جا اقامت کنند. به جای خانههای ساکنان چهارراهI درخت کاشته میشود و پارک ... مردم میتوانستند در پارک بنشینند، یا کارهایی از این قبیل میرفتم و تماشایشان میکردم که در پارک نشستهاند. هنوز هیچی نشده مرد سیاهی پیدا شده بود که تومبا میزد، از این طبلها بیزارم. خواستم به او بگویم که دست از زدن آن تومباهای لعنتی بردارد اما با خودم گفتم، نه درست نیست. تو باید به او اجازه بدهی اگر دلش خواست تومباهای لعنتیاش را بزند، این جزو بدبختیهای دموکراسی است که من هم آبونهاش شدهام ..."با وجود آنکه تمام تلاش مرد ثروتمند بر این امر استوار بود که برای انجام تغییرات خلاقیتی به خرج ندهد اما وقتی برای ساکنانی که حالا در هتل زندگی میکردند خانههای جدید ساخته شد و پارکینگ و ...
و در حالی که مرد خود را خدای شهر جدید میدانست و با خود تکرار میکرد که: یه شهر کوچیک دارم، یه شهر خیلی قشنگ؟! از اعمال حق مالکیتش بدین شکل ناراضی میشود و به خود شک میکند. حالا که نصف داراییام را در این شهر خرج کردهام آیا در حال لذت بردن هم هستم؟! این تفکر او را وادار میکند که شش هزار سگ را با تیر بزند و گفت وگوی صاحب یکی از سگها با خدای شهر با زیباترین و کوتاهترین جملات از نقش خدایان قدرت و ثروت روایتی دیگر میآفریند. اما وقتی دستش از زنی که عاشقش شده بود کوتاه میماند در ظاهر به شکلی ساده و کلیشهای اما با جملاتی دیگر و تازه به این نتیجه میرسد که نمیشود نقش خدا را بازی کرد "... خیلی آدمهای دیگر این را از قبل میدانستند. ولی من هرگز یک لحظه هم شک نکردهام که خیلی آدمهای دیگر باهوشتر از مناند، و مسایل را سریعتر درک میکنند، و عنایت الهی و ملاکهای آماری به نفع آنهاست. احتمالا خطای من از آنجا شروع شد که زیادی خلاقیت به خرج دادم با اینکه واقعا در مقابلش جبهه میگرفتم. خیلی کم خلاقیت به خرج میدادم، انصافا خوددار بودم. خدا، هر روز، با یک خانوادهی کوچک، هر خانوادهای به نسبت کارهای خیلی بدتری میکند از آنچه من با کل آن شهر کوچک کردم ولی او بهتر از من خلاقیت به خرج میدهد. نمونهاش اینکه من هنوز در حسرت زن سامهانگ هستم ..."
بارتلمی در داستان کوتاه و زیبای دیگری در این مجموعه و در داستان در آغوش گرفتنی استثنایی آقا بادکنک و خانم سوزنی را ترسیم میکند و تمام دغدغهها و کلمات بشر امروز از قبیل خستگی، خدا میدونه من سعیام را کردم، ای کاش و ... و اینکه اگر سوزنی به هر کدام از این بادکنکها فرو شود و ...؟!
هرچند نام هیچکدام از بیست داستان مجموعه داستان فوق، آماتورها نیست اما چاپ اول این کتاب با این نام و با قیمت 1800 تومان در کتاب فروشیها در انتظار علاقهمندان به داستانهای کوتاه پست مدرن است دستهای که بیشتر دوست دارند روایتهایی بسیار متفاوتتر از هر مقولهای را تجربه کنند. بارتلمی، در تمام داستانهای خود به عمیقترین شکل ممکن تجربهی تلخ و شیرین رفتار انسانهای امروز را برای خواننده ممکن میسازد.
رفتارها و واکنشهایی که گاه آنقدر تکرار شدهاند که با چشمان ظاهری و غیرمسلح به نگاهی ژرف، دیده نمیشود اما دونالد بارتلمی آنان را با وضوح کامل دیده و روایتش کرده است.